کد مطلب:53258 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:254

داستان غدیر خم











حضرت پیغمبر در راه برگشت به مدینه به جایی كه غدیرخم نامیده می شد رسید. همان جایی كه قبایل عرب از هم جدا می شدند تا به منازل خود رهسپار گردند.

در اینجا یك آیه ی قرآن از آسمان نازل گشت: «ای پیغمبر، آنچه كه از پروردگارت به تو نازل شده (به خلق) برسان، اگر نكنی پیغام او را نرسانده ای، خدا تو را از شرّ مردم، حفظ می كند كه خدا گروه كافران را هدایت نمی كند.» (سوره ی 5، آیه ی 66)

از معنای آیه چنین استفاده می شود كه قبلاً مأموریت مهمی بر عهده پیغمبر بوده ولكن از فتنه و شرارت مردم می ترسیده تا آن را آشكار سازد.

طبق فرمان پیغمبر آنها كه جلو رفته بودند ناگزیر بودند برگشته منتظر قافله های عقبی باشند تا به آن مكان برسند.

وقتی كه تمام زوّار دور هم جمع شدند، پیغمبر گرامی بالای منبری كه از جهاز شتر ساخته بودند بالا رفتند و اول شروع كردند به حمد و ستایش حضرت باریتعالی و سپس فرمودند: «آیا من از آنچه كه شما بر خود حق (اختیار) دارید من بیشتر اختیار ندارم؟»

[صفحه 62]

این فرمایش دلالت دارد بر آیه ای از قرآن كریم كه می گوید: «پیغمبر اختیار تام دارد بر مسلمین بیش از آنچه آنها بر خود دارند.» (سوره ی 33، آیه ی 5)

تمام حاضران گفتند: «صحیح است.»

سپس پیغمبر بازوی حضرت علی را گرفت و فرمود: «اینك حضرت علی، هر كه را من صاحب اختیار هستم علی (ع) هم اختیاردار او است.» سپس او به درگاه خدا دعا كرد و چنین فرمود: «پروردگارا دوست باش با كسی كه او را دوست دارد و دشمنی كن با كسی كه با او دشمنی كند و دست یاری ده به كسی كه او را یاری كند و خوار و ذلیل كن هر كه او را حقیر شمارد.»

سپس اضافه فرمود: «من و علی از یك اصل و ریشه به وجود آمده ایم و سایر مردم از طبیعتهای مختلف خلق شده اند.»

بدین وسیله حضرت علی به عنوان جانشین پیغمبر معرفی شد و تمام حاضران كه بیش از یك صد هزار نفر بودند با او بیعت كردند. مخصوصاً عمربن خطّاب بیش از دیگران خوشحالی می كرد و مرتباً می گفت: «به به، آفرین بر تو یا علی، تو صاحب اختیار من و هر مؤمن از زن و مرد هستی.»

بیش از سیصدوپنجاه نفر از دانشمندان بزرگ[1] (سنّی) این روایت

[صفحه 63]

را نقل كرده اند و بعضی از آنها كتابهای جداگانه ای (درباره ی این موضوع) نوشته اند.

وقتی كه تشریفات به پایان رسید آیه ی دیگر از قرآن این چنین نازل شد: «آن كسانی كه كافر شدند از دین شما نومید گشتند، از آنها نترسید و از من بترسید و از گناهان دوری كنید. دین را برای شما به كمال آوردم (تكمیل كردم) و نعمت خویش بر شما تمام نمودم و مسلمانی را دین شما انتخاب كردم.» (5-3)

تعدادی از دانشمندان را عقیده بر این است كه این آیه موقعی كه آیین حج در مكه تمام شد (در حضور پیغمبر) نازل گردید اما تعدادی از علمای[2] دیگر عقیده دارند كه این آیه در روز غدیرخم بر پیغمبر گرامی وحی گردید تا خواست و اراده ی خدا را مبنی بر تعیین و نصب امام علی به عنوان پیشوای مسلمانان بعد از رحلت حضرت پیغمبر به مردم بفهماند.

به عقیده ی شیعیان، امامت (خلافت بعد از پیغمبر) مقامی است الهی (خدا تعیین می كند) و همان طور كه پیغمبران توسط خدا از بین بهترین و داناترین مردم انتخاب می شوند، امام هم به همین طریق بایستی میان مردان پاك و معصوم انتخاب شوند.

او باید قادر باشد تا مسایل مبهم را روشن و سؤالات علمی را كه برای بحث پیش كشیده می شود بدون اینكه در اشتباه افتد پاسخ گوید،

[صفحه 64]

زیرا امامت جز كامل كننده نبوت است.

بنابراین خدا بهتر می داند چه كسی مرد این كار است.

روایتی كه در بالا گفته شد و داستان كوتاه ذیل در اثبات خلافت بلافصل امام علی بعد از پیغمبر برای شیعیان دلایل قانع كننده ای می باشد.

روزی گدایی وارد مسجد پیغمبر شد و تقاضای كمك كرد. او درخواست خود را چند دفعه تكرار نمود اما كسی التفاتی در حق او نكرد. امام علی وقتی در ركوع نماز بود با انگشت دستش اشاره ای فرمود تا به گدا بگوید انگشتری را از انگشتش بیرون كشد. درست همان وقت یك آیه از قرآن نازل شد: «سرپرست و صاحب اختیار شما خدا و پیغمبر خدا است و مؤمنینی كه مداومت به نماز می كنند و در آن حال كه ركوع می گزارند زكات می دهند.»[3] .

البته در این زمینه سرتاسر قرآن و در سایر مدارك معتبر، دلایل قطعی وجود دارد اما این موضوع در حوزه ی این كتاب نیست و آن كتابی مخصوص خود لازم دارد.

[صفحه 65]


صفحه 62، 63، 64، 65.








    1. الف- امام فخر رازی، در كتاب مفاتیح الغیب،

      ب- امام احمد ثعلبی، در كتاب كشف البیان،

      ج- جلال الدین سیوطی، در كتاب درالمنصور،

      د- حافظ ابونعیم اصفهانی، در كتاب حلیة الاولیاء،

      ه- امام احمد حنبل، در كتاب مسند،

      و- ابن مغازلی، در كتاب مناقب،

      ز- طبری، در كتاب الولایه،

      ح- احمد ابن محمد كوفی (ابن عقده)، در كتاب الولایه،

      ط- ابن حداد جاحظ حسكانی، در كتاب الولایه،

      و بسیاری دیگر.

    2. الف- حافظ ابو القاسم حسكانی، در كتاب شواهد التنزیل،

      ب- سبط ابن جوزی، در كتاب خواص الامه،

      ج- ابو سعید سجستانی، در كتاب الولایه.

    3. الف- امام فخر رازی، در تفسیر، جلد سوم، صفحه ی 431،

      ب- ابو اسحاق ثعلبی، در كتاب كشف البیان،

      ج- جار الله زمخشری، در كتاب كشاف، جلد اول، صفحه ی 422،

      د- طبری، در تفسیر، جلد ششم، صفحه ی 186،

      ه- حافظ ابن ابی ؟ یبه؟ كوفی، در تفسیر،

      و- امام ابو عبد الرحمن نسائی، در كتاب صحیح،

      ز- محمد بن یوسف گنجی شافعی، در كتاب كفایت الطالب،

      ح- ابن صباغ مالكی، در كتاب فصول المهمه، صحفه ی 123،

      و بسیاری دیگر.